بیا همراه هم تا انتهای این جاده......

علت عشق

می خواهم در این مقاله به این موضوع بپردازم و یکی از عوامل اصلی عشق شدیدم به مصطفی چمران را توضیح دهم.

در زندگی دکتر چمران یک اثر محرک بسیار قوی به کرات دیده می شود و آن عشق است.

"عشق محرک حیات و زندگی من است"

نقاشی شهید دکتر چمران

در یکی از کلاسهایم همین موضوع را مطرح نمودم و عشق را در دیدگاه دکتر چمران توضیح دادم اما یکی از دانشجویان این موضوع را با برداشتی عوام گونه برداشت نمود. در نگاه اول شاید تصور شود که عشق چیست؟

عشق چیست؟

متاسفانه به علت استفاده زیاد این کلمه در جامعه و رواج معنی سطح پایین این کلمه شاید در نگاه اول نتوانیم به عمق و عظمت این موضوع پی ببریم.

اصولا من اعتقاد دارم که درک این مفاهیم بزرگ و بلند در مرحله اول نیاز به داشتن روحی بزرگ و آسمانی دارد که مصطفی چمران با آن روح آسمانی و خودساخته اش این مفاهیم بزرگ را مطرح می کند.

اما ما که دوست داریم عشق را تجربه کنیم و از پستی ها و حقارت های مردمان پست این دنیا خسته شده ایم بهتر است که با تمام وجود در این معانی و مفاهیم تفکر کنیم و بهترین روش به اعتقاد من همراه شدن و زندگی کردن با انسانهایی همچون دکتر چمران است

کسانی که از حرف و نگاهشان عشق می بارید

کسانی که حتی پس از مرگ عشق و بخشش محبت را دریغ نمی کنند.

دست نوشته های شهید چمران عزیز هر دل سنگی را آب می کند و و به اعتقاد من برای مست و دیوانه نمودن انسان کافی است.

اصولا انسان همیشه به دنبال لذت و منفعت است.

اما هنگامی که در نقاط از زندگی با صحنه هایی غیر معمول و متفاوت با زندگی اکثر مردم دنیا برخورد می کنیم

گیچ و مبهوت می شویم. در ابتدا در درون خود می شکنیم و به بیچارگی خود پی می بریم.سپس در این احساس خلا و پستی به عظمت عشق و شکوه بندگی واقعی و لذت این زندگی سطح بالا پی می بریم و حتی شاید آن را در خود احساس کنیم و لذتش را درک کنیم.خود را جای مصطفی می گذاریم مفهوم سوختن و خاکستر شدن را درک می کنیم .

پروانه ای که در پهنه ای بی کران از گلها و زیباییها پرواز میکند و حق استفاده کردن از تمام این زیباییها را دارد اما عشق و دیوانگی عشق آنچنان این پروانه را مست نموده است که فقط هنگامی می تواند آرامش را درک کند و به سکون برسد که در خورشید عشق ذوب شود،بسوزد،خاکستر شود ،خاکسترش به باد رود و هیچ اثری از آن نماند.

این است زندگی مصطفی چمران عزیز.

چمران چند کلمه را در نوشته ها و سخنانش زیاد تکرار می کند:شمع(دلیل آشنایی با همسر لبنانی)،پروانه( نام همسر آمریکایی)،سوختن،درد ،غم.

به همین دلیل نام همسر آمریکایی خود را پروانه انتخاب می کند. در لبنان به واسطه نقاشی که از شمع کشیده بود خانم غاده جابر را شیفته این نقاشی گمنام می نماید و اشک آو را جاری می سازد و در انتها این شمع است که آنها را به هم می رساند .

زندگی این دنیا تنها به خاطر عشق ایجاد شده است.همه ما حق رسیدن به این جایگاه را داریم،و ما بزرگتر از این هستیم که در این کلیشه ها و عادات خسته کننده تمام شویم و هدر رویم.سکون و تنهایی و به لذات پست خو کردن بسیار سخت و عذاب آور است و بد به حال آنها که فراموش کرده اند لذت سوختن را و درد عشق را.

درود بر روح مصطفی عزیز و خدا را شکر بخاطر آشنا ساختن ما با این شکوه آسمانی و این روح بزرگ.

گزارش تخلف
بعدی